استراتژی های ذهنی برای دستیابی به اهداف بلندمدت
چرا تعریف استراتژی های ذهنی برای دستیابی به اهداف بلندمدت اهمیت دارد؟
اگرچه انجام کارهای روزانه و پاسخ دادن به ایمیلها آسان است اما به نظر میرسد که همیشه اهداف عالی و متحولکننده به روز دیگری واگذار میشوند. اما زندگی بدون اهداف بلندمدت مانند رفتن به یک سفر جادهای بدون نقشه است. در طول مسیر، ممکن است مناظر زیبایی را ببینید اما نمیتوانید به مقصد برسید.
به علاوه، داشتن اهداف بلندمدت و تلاش نکردن در جهت دستیابی به آنها باعث میشود تا وقت خود را هدر دهید. همچنین، ممکن است موجب استرس، اضطراب و حتی افسردگی غیرضروری شود.
در این مقاله، برخی از بهترین استراتژی های ذهنی به منظور دستیابی به اهداف بلندمدت آموزش داده میشوند. این استراتژیها به شما کمک میکنند تا مسیر دستیابی به اهداف خود را آغاز کنید. اما پیش از آن به برخی از دلایل اجتناب از تلاش در جهت اهداف بلندمدت میپردازیم.
دلایل اجتناب از تلاش در جهت اهداف بلندمدت
اکثر انسانها وقت خود را صرف جزئیات کماهمیت میکنند. در حالی که باید یک قدم به عقب بردارند و به چشمانداز بزرگتر پیشروی خود را نگاه کنند. این بدان دلیل است که اتفاقی که امروز، فردا یا هفته بعد رخ میدهد، بسیار واضحتر از آینده دور است.
از سوی دیگر، اهداف بلندمدت میتوانند ترسناک باشند. ترس از اهداف بلندمدت را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
- ترس از شروع: به خاطر اهداف بلندمدت آنقدر تحت فشار قرار میگیریم که احساس میکنیم برای شروع باید منتظر لحظه مناسب باشیم. اما لحظه مناسبی در کار نیست. این فقط نوعی تعلل محسوب میشود.
- ترس از شکست: معمولاً شخصیت ما با دستاوردهایمان تعریف میشوند. در حالی که دوست داریم اهداف بزرگی داشته باشیم اما از طرز فکر دیگران نسبت به خود در صورت شکست میترسیم. در واقع، از قضاوت دیگران میترسیم.
- ترس از موفقیت: دستیابی به اهداف بلندمدت به همان اندازه شکست میتواند ترسناک باشد. مغز ما با اجتناب از تغییر تکامل مییابد. این در حالی است که موفقیت در اهداف بلندمدت با تغییرات بزرگی همراه هستند.
تجربه این ترسها کاملاً طبیعی است. به منظور غلبه بر ترسها و موانع روانی باید از استراتژی های ذهنی واضح و کارآمدی استفاده کنید.
۷ استراتژی های ذهنی کارآمد برای دستیابی به اهداف بلندمدت
رویاپردازی در مورد اهداف بلندمدت آسان است. اما تبدیل این رویاها به واقعیت به برنامه مشخصی نیاز دارد. در ادامه، ۷ استراتژی ذهنی برتر در این زمینه را معرفی میکنیم.
۱- مرتبط کردن اهداف بلندمدت خود به ارزشهای اصلی
اکثر انسانها دارای اهداف بلندمدت بسیار زیادی هستند. خبر بد این است که ۹۲ درصد از افراد هیچگاه به اهداف خود دست نمییابند. یکی از دلایل آن، فقدان انگیزه به خاطر داشتن اهداف بلندمدت اشتباه است. روشهای خلاقانهای برای ایجاد انگیزه وجود دارند.
تلاش کردن در جهت اهداف بلندمدتی که واقعاً به آنها اعتقاد دارید، آسانتر خواهد بود. اولین گام در تنظیم چنین اهدافی، تعریف ارزشهای اصلی است. برخی از این ارزشها عبارتند از:
- دستاورد
- جسارت
- دلسوزی
- خلاقیت
- دانش
- یادگیری
- رهبری
- به رسمیت شناختن
- ثبات
برای مثال، رهبری را به عنوان ارزش در نظر بگیرید. برخی از اهداف بلندمدت واقعی و معنادار شغلی مرتبط به رهبری به شرح زیر خواهند بود:
- تبدیل به مدیر ارشد در شغل کنونی خود
- راهاندازی کسب و کار خود
- تبدیل به مربی افراد تازهکار و جوانی که به تازگی وارد این حرفه شدهاند.
ارزشهای اصلی در طول زمان به ندرت تغییر میکنند. به همین دلیل، ارتباط بین ارزشها و اهداف بلندمدت یکی از استراتژی های ذهنی کارآمد به شمار میرود. هر چه این ارتباط قویتر باشد، انگیزه فرد برای دستیابی به اهداف نیز بیشتر خواهد بود.
۲- استفاده از استراتژی ووپ برای تبدیل آرزوها به گامهای محکم
حتی با درک درست ارزشهای اصلی و تعیین اهداف بلندمدت همسو با آنها، به راحتی میتوان در دام آرزوها افتاد. یکی از توصیهها در این زمینه، تجسم موفقیت و حرکت به سوی آن است. با این وجود، برخی از روانشناسان معتقدند که صرفاً فکر کردن به اهداف بلندمدت میتواند پیشرفت فردی را از بین ببرد.
به جای رویاپردازی در مورد اهداف خود باید بر روی موانع پیشرو و نحوه غلبه بر آنها تمرکز کنید. برقراری تعادل بین نکات مثبت و منفی در ذهن، تاثیر بسیار زیادی در درصد موفقیت شما خواهد داشت.
یکی از استراتژی های ذهنی کارآمد در این زمینه، استراتژی ووپ است. این استراتژی شامل چهار سوال کلیدی است:
- آرزو (wish): دقیقاً به دنبال چه هستید؟
- پیامد (outcome): پیامد رسیدن به آرزو چه خواهد بود؟
- موانع (obstacles): چه چیزی مانع از رسیدن به این پیامد میشود؟
- برنامه (plan): چگونه باید بر این موانع غلبه کرد؟
این یک فرآیند ساده است. اما داشتن درک درستی از اهداف بلندمدت، شانس شما برای دستیابی به آنها را افزایش میدهد.
۳- تقسیم اهداف بلندمدت به برنامههای کوتاهمدت
یکی دیگر از استراتژی های ذهنی برای دستیابی به اهداف بلندمدت، تقسیم آنها به برنامهای کوتاهمدت است. یکی از موانع دستیابی به اهداف بلندمدت، بزرگ بودن یک هدف است.
هیچ کس از شما انتظار ندارد که یک مرتبه یک رمان بلند بنویسید. در عوض، هر پروژه بزرگ شخصی یا کاری را باید به وظایف کوچکتری تبدیل کرد.
تبدیل اهداف بلندمدت به اهداف کوچکتر موجب میشود که آنها واقعیتر به نظر برسند. همچنین، این کار به جای این که شما را خسته کند، برنامه عملی واضحی را در اختیارتان قرار میدهد.
برای درک بهتر این استراتژی، به مثال نوشتن رمان بلند برمیگردیم. شما به خوبی با موانع پیشروی خود آشنایی دارید. اما باز هم نمیتوانید یک مرتبه یک رمان بلند بنویسید. شاید این کار برای چند روز اول امکانپذیر باشد اما انرژی و اشتیاق خود را از دست میدهید.
در عوض، میتوانید هدف بلندمدت خود یعنی «نوشتن رمان بلند» را به سه هدف کوچکتر تقسیم کنید:
- صرف کردن ۳۰ دقیقه در روز برای نوشتن فصل اول
- نوشتن ۲۰۰ کلمه هر صبح پیش از رفتن سر کار
- ویرایش آنچه که در طول هفته نوشتهاید، در آخر هفته و برنامهریزی برای هفتهی بعدی
این مراحل کوچکتر نه تنها به شما در دسترسی به اهداف بلندمدت کمک می کنند بلکه امکان دریافت بازخورد نیز فراهم مینمایند.
۴- برای اهداف بلندمدت خود برنامه زمانی تعیین کنید
اگر به اهداف مثال «نوشتن رمان بلند» نگاه کنید، متوجه میشوید که هر یک از آنها دارای برنامه زمانی هستند. این بدان دلیل است که احتمال انجام کاری با داشتن تاریخ و زمان مشخص بیشتر است.
داشتن برنامهی مدیریت زمان برای دستیابی به اهداف بلندمدت، از جمله استراتژی های ذهنی است که به شما در غلبه بر خستگی در تصمیمگیری کمک میکند.
به عنوان مثال، تغییر برنامه زمانی صبح میتواند بسیار مفید باشد. بررسیها نشان داده است که انسان در ساعات اولیه روز دارای انرژی و بهرهوری بالاتری است. این فرصت عالی برای تنظیم برنامه روزانه به سمت اهداف بلندمدت است.
اگر هدف بلندمدت شما، تبدیل شدن به یک دونده موفق است، هر شب لباسهای ورزشی خود را مشخص کنید. اگر میخواهید زمان بیشتری را صرف مطالعه کنید، گوشی خود را دور از دسترس قرار دهید.
۵- ایجاد جملات اگر/پس برای جلوگیری از حواسپرتی از وظایف مهم
همیشه کاری وجود دارد که به نظر مهمتر و فوریتر از تلاش برای دستیابی به اهداف بلندمدت میرسد. با وجود، ایمیلها، ملاقاتها، تماسها، بهروزرسانیها و چت، تمرکز بر مسائل اصلی بسیار دشوار است.
با این وجود، شما میتوانید با ایجاد جملات اگر/پس از این حواسپرتیها دوری کنید. مثال، «نوشتن رمان بلند» را ادامه میدهیم. شما تصمیم گرفتهاید تا از ساعت ۶ تا ۷ هر بعد از ظهر بر روی رمان خود کار کنید. اما ایمیلهای بسیار زیادی را در ساعت ۶ بعد از ظهر دریافت میکنید.
اکثر افراد در این سناریو احساس میکنند که چارهای ندارند. پس باید کار خود به خاطر جواب دادن به ایمیلهای فوری و مهم کنار بگذارند. در این حالت، داشتن یک جمله اگر/پس میتواند بهترین گزینه باشد.
به عنوان مثال: «اگر ایمیلهای کاری بعد از ساعت ۶ به دستم برسد، پس رسیدگی به آنها را به روز بعد موکول میکنم».
این استراتژی ذهنی ممکن است احمقانه به نظر برسد. اما یک ابزار قدرتمند برای دستیابی به اهداف است.
۶- از خط پایان شروع کنید
ممکن است واضح به نظر رسد که مسیر دستیابی به اهداف بلندمدت با برداشتن گام نخست آغاز میشود. با این وجود، پژوهشهای جدید نشان میدهند که این طرز فکر اشتباهی است. طبق این پژوهشها، احتمال موفقیت افرادی که مسیر خود را از انتها به آغاز تعریف میکنند، بیشتر است. این افراد همچنین اعتماد به نفس بیشتر در مورد تصمیمات خود دارند.
به جای این که مسیر دستیابی به اهداف را مرحله به مرحله از آغاز شروع کنید، معکوس عمل نمایید. مورد ششم از استراتژی های ذهنی از مهندسی معکوس استفاده میکند. اگر همه چیز به خوبی پیش برود، فهرست کارهای روزانه کاملی خواهید داشت که شما را سمت هدف نهایی هدایت میکند.
۷- از کمالگرایی دوری کنید
در نهایت، یکی از مهمترین دلایلی که ما را از اهداف بلندمدت دور میکند، تفکر انتقادی سختگیرانه است. کمالگرایی میتواند انگیزه فرد را از بین ببرد. کمالگرایی این ذهنیت را در فرد ایجاد میکند که اصلا چرا باید برای این هدف تلاش کرد.
اما برای دستیابی به اهداف بلندمدت باید این موضوع را در نظر داشت که نمیتوان جواب تمام پرسشها را در ابتدای کار دانست.
راحت بودن با احساس ناراحتی، راز دستیابی به اهداف بلندمدت است. اما این کار سادهای نیست. روشهای زیر برای غلبه بر کمالگرایی موثر هستند:
- از خود بپرسید که بدترین سناریو چه خواهد بود.
- عدم قطعیت را به عنوان هیجان چارچوببندی کنید.
- از ذهنیت یک فرد مبتدی استفاده کنید.
لینک منبع: rescuetime.wpengine.com
دیدگاهتان را بنویسید