خوابیدن شباهت زیادی به زندگی دارد با این تفاوت که در خواب هیچ تصوری از آینده وجود ندارد. شاید در خواب بخواهید کاری را انجام دهید یا به جایی برسید یا … اما ایده ای برای چگونگی انجام کار ندارید. در واقع خواب پدیده ای هدفمند نیست هنگام خوابیدن تمامی رویاها و تصورات همگی بدون هدف شکل می گیرند. داشتن هدف اولین قدم برای برنامه ریزی آینده است که روی جنبه های مختلف زندگی تاثیر می گذارد. کسب مهارت های حرفه ای، روابط اجتماعی و خانوادگی و هر چیز دیگری در زندگی افراد در راستای هدف گذاری برای رسیدن به کمال مطلوب و هدف نهایی انجام می شود. درک اهمیت هدف و یادگیری تکنیک های دستیابی به هدف، راه موفقیت را هموار می کند.

اهداف تنها با ابزاری به نام برنامه ریزی قابل دستیابی هستند. ما باید به شدت به این موضوع اعتقاد داشته باشیم و با جدیت برای رسیدن به اهداف، تلاش کنیم. این تنها مسیر رسیدن به موفقیت است. ( به نقل از: پابلو پیکاسو )

آنچه در این مطلب می خوانید شامل:

  • تنظیم هدف چیست؟
  • چرا تنظیم هدف مهم است؟
  • اصول مهم تنظیم اهداف
  • ۸ واقعیت جالب در تنظیم اهداف
  • تحقیق و مطالعات در هدف گذاری
  • چگونه تنظیم هدف و هدف گذاری کنیم؟
  • معایب تنظیم هدف چیست؟
  • چه مهارتهایی کسب کنیم؟
  •  تنظیم اهداف در چه مواردی ضروری است؟
  • ۳ دسته مفید برای تعیین اهداف سالم
  • طرح کلی برای تنظیم اهداف شخصی
  • ۳ توصیه تنظیم اهداف در عمل
  • چگونه هدف تعیین کنیم؟
  • چرا باید اهداف را مرور کنیم؟
  • آیا قوانین طلایی برای موفقیت وجود دارد؟
  • چگونه به هدف برسیم؟
  • ۷ استراتژی راهبردی در تنظیم هدف
  • نتیجه گیری

تنظیم هدف چیست؟

تنظیم هدف همان هدف گذاری یا فرایند رسیدن به هدف است. دستیابی به هدف مستلزم کسب مهارت های خاص در بازه زمانی مشخص است. وقتی برنامه ریزی برای نیل به هدف را شروع می کنیم در واقع هدف گذاری انجام داده ایم. با توجه به استانداردهای موجود می توان میزان عملکرد فعلی و کارهایی که در راه رسین به اهداف انجام می شود را مورد سنجش قرار داد.

زندگی هر شخص به روند انتخاب اهداف و پیگیری آن بستگی دارد. افرادی که منفعل باشند و برای رسیدن به اهداف تلاش نکنند هرگز به شکوفایی نمی رسند. نظریه تنظیم اهداف ((Locke & Latham, 1984) بر این فرض استوار است که اهداف آگاهانه روی عملکرد تاثیر می گذارند. به این ترتیب رفتار انسان هدفمند کاملا آگاهانه بوده و با توجه به اهداف فردی تنظیم می شود. به عبارت ساده تر همه چیزهایی که به نوعی رفاه، آرامش و آسایش را به همراه دارد نیازمند برنامه ریزی و هدف گذاری در طی زمان طولانی است.

آیا تاکنون فکر کرده اید چرا برخی از افراد موفق تر هستند؟ حتی گروهی از افراد که از نظر توانایی و دانش برابر هستند نیز به موفقیت های یکسانی در زندگی دست پیدا نمی کنند. کسانی که هدف مشخصی در زندگی دارند از انگیزه ای قوی برای انجام کارها برخوردارند. با توجه به سطح فوری بودن هدف لازم است تا یک سری کارها انجام شود ساده ترین جواب برای این سوال که چرا برخی از افراد به هدف نمی رسند اینست که هدف و عملکرد فرد نامتناسب هستند. عدم تناسب بین آنچه می خواهید و آنچه در عمل انجام می دهید، می تواند انگیزه را نابود کند.

چرا تنظیم هدف مهم است؟

تحقیقات زیادی در زمینه تعیین هدف به ویژه در سازمان های بزرگ انجام شده است. هدف از این بررسی ها چگونگی ارتباط سطح دستیابی به هدف با سطح واقعی دستیابی (عملکرد) در یک محیط سازمانی است. گزارش ها حاکی از ان است که اهداف باعث افزایش انگیزه کارکنان و تعهد کاری بیشتر می شود. علاوه بر این، اهداف به شدت روی احساسات و اعمال کارکنان تاثیر می گذارند. هر چه هدف دشوارتر و ارزشمندتر باشد، تلاش برای دستیابی به آن بیشتر خواهد شد و موفقیت های پی در پی حاصل می شود (Latham & Locke 2006).

تجربه موفقیت با احساسات مثبت همراه است و موجب افزایش اعتماد به نفس و رشد باورهای ذهنی مثبت در فرد می شود. مشارکت در تعیین هدف و جستجو برای استراتژی های جدید برای رسیدن به هدف، یک انگیزه قوی است که از فشار و سختی کار کم می کند. کسب مهارت های تاره اصلا ساده نیست و فشار جسمی و روحی زیادی را به همراه دارد ولی منجر به افزایش خودکارآمدی و بالا رفتن اعتماد به نفس خواهد شد.

تنظیم هدف شامل هدف گذاری و برنامه ریزی برای آینده است و به طرز قابل توجهی مهارت های ذهنی فرد را ارتقا می دهد. تقویت روحیه مثبت اندیشی منجر به بالا رفتن توانایی برنامه ریزی مثبت شده و روی نتیجه تاثیرگذار است. در واقع تنظیم هدف نیروی خود کنترلی و توانایی ذهنی را افزایش می دهد و این امر موقعیت های مثبت کسب مهارت را در فرد ایجاد می کند.

اصول مهم تنظیم اهداف

هدف در هر زمینه ای که باشد این امکان را به فرد می دهد که برای تحقق آن، برنامه ریزی کند. فردی که هدف دارد عملکرد بهتری نسبت به عدم وجود هدف، نشان می دهد. اولین اظهار نظرها در مورد تعیین هدف و روش های دستیابی به اهداف در سال ۱۹۹۰ به صورت واقعی مطرح شد. طی تحقیقات گسترده ای که در این زمینه انجام شده، ۵ اصل مهم برای رسیدن به هدف پیشنهاد می شود (Locke & Latham, 1990).

  1. تعهد Commitment
  2. وضوح Clarity
  3. چالش برانگیز Challenging
  4. پیچیدگی کار Task Complexity
  5. بازخورد Feedback

هدف گذاری و تنظیم اهداف برای فردی که می داند به دنبال چیست، چندان غیر عملی نیست! آیا در زندگی هدف مشخصی دارید؟ اصول ۵ گانه تعیین اهداف را در ادامه بررسی می کنیم:

۱-تعهد – Commitment

چقدر به هدف وابسته هستید؟ تعهد همان میزان وابستگی فرد به هدف و عزم و اراده او برای رسیدن به هدف است. تعهد در مواجهه با موانع نمود عینی پیدا می کند. طبق تحقیقات انجام شده عملکرد افرادی که تعهد بیشتری دارند حتی در اهداف دشوارتر، بسیار بیشتر است. اگر فردی بداند چه می خواهد و خود را برای رسیدن به آن متعهد بداند، عملکرد بسیار قوی تری نشان می دهد. احتمالا تلاش مضاعف برای رسیدن به هدف، پیامد تعهد فردی است که در برخی از افراد دیده می شود.

وقتی که کمتر به هدف پایبند باشید به خصوص در اهداف چالش برانگیزتر، همیشه امکان تسلیم شدن وجود دارد. بدون تردید نقش تعهد در میان اهداف و عملکرد را نمی توان نادیده گرفت. همه ما آن کاری را انجام می دهیم که واقعا قصد انجامش را داریم. این همان احساس تعهد فردی است که وابسته به خود شخص است. تا وقتی که احساس نکنید این هدف را می خواهید، هیچ تلاش موثری نخواهید کرد. عوامل زیادی در سطح تعهد افراد تاثیر می گذارند. از جمله اینکه:

  • درک صحیح از هدف
  • توانایی دستیابی به هدف
  • هدف شخصی یا تحمیلی

۲- وضوح – Clarity

Arvey, Dewhirst & Boling تحقیقات گسترده ای را در سال ۱۹۷۶ انجام دادند. در نتیجه این تحقیق وقتی هدف واضح و مشخص باشد، فرد در یک مسیر مستقیم به سوی آن پیش می رود. این در حالی است که اهداف مبهم به طر معناداری ارزش انگیزشی کمتری دارند. به طور دقیق می توان گفت:

“وضوح هدف با انگیزه کلی و رضایت در محیط کار ارتباط مستقیم دارد”

وقتی یک هدف در ذهن به وضوح مشحص باشد، درک بهتری از آن دارید و دقیقا می دانید که چه چیزی برای موفقیت لازم دارید. اهداف واضح، دقیق و آشکار و قابل اندازه گیری تعیین کنید تا انگیزه بیشتری برای رسیدن له آن داشته باشید.

۳- چالش برانگیز – Challenging

سومین اصل از تعیین هدف اشاره به این دارد که اهداف باید چالش برانگیز ولی قابل دستیابی باشند. اهداف چالش برانگیز همان هایی هستند که پس از رسیدن به آن، احساس رضایت بیشتری دارید. این اهداف در حد توان فرد است و با مهارت های او را بهبود می دهد. این اهداف برای فرد قابل دستیابی هستند ولی نیاز به تلاش مضاعف دارد. اما اهدافی که در حد توانایی فرد نباشند هرگز به سرانجام نمی رسند و نارضایتی و ناامیدی را به همراه دارند.

اگر بدانید هدف چالش برانگیز است انگیزه کافی و پیش بینی مثبت برای رسیدن به موفقیت دارید. اما اگر از ابتدا اعتقاد داشته باشید که توانایی کافی برای تحقق اهداف را ندارید احتمالا همه انگیزه خود را از دست خواهید داد. (Zimmerman et al., 1992).

۴- پیچیدگی کار – Task Complexity

هر کاری پیچیدگی خاص خود را دارد اما اهداف بسیار پیچیده که از سطح مهارت و توانایی فرد خارج است پیامدهای منفی دارد. چنین اهدافی روی بهره وری و انگیزه فردی تاثیر بازدارنده دارد. به بیان ساده وقتی انجام کاری برای فرد بیش از حد پیچیده باشد برای انجام آن دست به کارهایی می زند که شاید با هدف در یک راستا نباشد. (Miner 2005)

کارهای بیش از حد پیچیده حتی با انگیزه ترین افراد را نیز سر خورده و نا امید می کنند. بازه زمانی اهداف باید واقع بینانه باشد تا فرد فرصت کافی برای ارزیابی پیچیدگی کار داشته باشد. بررسی و بهبود عملکرد مستلزم دشاتن زمان کافی است و این لزوم مدیریت زمان در هدف گذاری را یادآوری می کند.

۵- بازخورد – Feedback

تنظیم هدف وقتی موثر است که بتوانید بازخورد فوری دریافت کنید. بازخورد حتی اگر در مقیاس کوچکتری هم باشد در تعیین میزان دستیابی به هدف و پیشرفت موثر است. بازخورد شفاف این امکان را می دهد که عملکرد خود را اصلاح کنید. اگر عملکرد پایین تر از استاندارد تعیین شده برای دستیبای به هدف باشد، می توان تا فرصت باقیست عملکرد را تغییر داد. بازخورد کمک می کند که توانایی خود را ارزیابی کنید و در صورت لزوم اهداف جدید و قابل دستیابی تعیین کنید. بدون دریافت بازخورد مناسب امکان ارزیابی استراتژی های هدف گذاری وجود ندارد. عدم سنجش نرخ پیشرفت، می تواند کاهش نرخ موفقیت را به همراه داشته باشد. وقتی بازخوردهای مثبت دریافت می کنید احساس بهتری دارید و توانایی یادگیری مهارت های جدید و اهداف چالش برانگیز بعدی را به دست می آورید.

۸ واقعیت جالب در تنظیم اهداف

۱-ارتباط موفقیت تحصیلی و هدف گذاری

تعیین هدف نقش موثری در موفقیت تحصیلی دارد. طبق آمارهای جهانی تقریبا ۲۵ درصد از دانشجویانی که انگیزه ای برای درس خواندن ندارد هرگز تحصیلات دانشگاهی را کامل نمی کنند. نداشتن هدف و انگیزه به طور حتم عملکرد درسی و تحصیلی دانشجویان را با اختلال روبرو می کند. چنانچه این افراد تحت حمایت برنامه های هدفمند و انگیزشی قرار گیرند به طرز چشمگیری عملکرد دانشگاهی بهتری خواهند داشت. (Morisano, Hirsh, Peterson, Pihl, & Shore, 2010)

۲-اهداف برای ایجاد انگیزه و انگیزه برای رسیدن به هدف

تعیین هدف، انگیزه را به وجود می آورد و انگیزه برای رسیدن به هدف الزامی است. اغلب تعاریفی که از انگیزه می شود روی اهداف و تعیین هدف به عنوان یک عامل اساسی تاکید دارد. این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند. برای مثال به این تعریف توجه کنید:

“انگیزه میل یا خواسته ای است که باعث ایجاد انرژی و هدایت رفتار هدف مدار می شود.”

۳-تنظیم اهداف چالش برانگیز متناسب با سطح مهارت و رشد فردی

وقتی هدف به اندازه کافی واضح و با توجه به سطح مهارت های فرد چالش برانگیز باشد، گستره موفقیت را افزایش می دهد. در واقع جنبه بالاتری از خود واقعی فرد شکوفا می شود.

۴-رویکرد خوشبینانه تعیین هدف و هدف گذاری برای موفقیت

عواملی نظیر امید، خوش بینی و نگرش مثبت تاثیر زیادی روی نحوه مدیریت اهداف دارد. تا جاییکه افراد با باورهای ذهنی مثبت احتمال موفقیت بیشتری در مقایسه با افراد منفی باف دارند.

تعیین اهداف چالش برانگیزهدف گذاری روی اهداف چالش برانگیز

۵- بهبود عملکرد کلی با اهداف خاص و دشوار

من سعی می کنم تمام تلاش خود را انجام دهم

این جمله معیار سنجش مشخصی ندارد و فرد می تواند هر تلاشی حتی پایین تر از سطح توانایی خود را قابل قبول بداند. تحقیقات نشان می دهد وقتی هدف خاص و چالش برانگیز نیست، افراد تمایلی به تلاش برای انجام بهترین کارها ندارند.

یک هدف مبهم با نتایج مختلف سازگار است
( لاک ۱۹۹۶)

۶- افراد با کارایی بالاتر، تعهد بیشتر

افرادی که توانایی بیشتری دارند اهداف چالش برانگیزتری را تعیین می کنند و برای رسیدن به هدف خود را متعهد می دانند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند و با رسیدن به اهداف کوچکتر، توان بیشتری برای گام نهادن در مسیر هدف بزرگتر پیدا می کنند. در مقابل افرادی با اعتماد به نفس ضعیف تمایل دارند اهداف سهل الوصول تری را انتخاب کنند تا با کمترین تلاش به آن دست یابند.

۷- تاثیرات اجتماعی عامل تعیین کننده در انتخاب هدف

اگر چه با افزایش سطح دانش و آگاهی، انتخاب اهداف مستقل تر می شود ولی همچنان عوامل اجتماعی بیشترین تاثیر را در تعیین اهداف و هدف گذاری افراد دارند. (Klein, Austin & Cooper 2008)

۸- تعیین هدف ( هدف گذاری ) انگیزه ای قدرتمند از پول

تعیین هدف انگیزه ای قدرتمندتر از مشوق های مالی است .( ۱۹۷۹Latham & Locke)

در محیط کاری مشوق های پولی به عنوان انگیزه ای موثر برای دستیابی به اهداف خاص، در نظر گرفته می شود. در واقع دریافت جوایز نقدی مشروط به رسیدن به هدف تعیین شده قبلی است.

دستیابی به تسلط

تحقیق و مطالعات در هدف گذاری

تحقیقات نشان دهنده آنست که اهداف چالش برانگیز و در عین حال دست یافتنی، نقش زیادی در بالا بردن انگیزه دارند. تعیین اهداف روشن احتمالا بین توانایی فردی و اهداف مورد نظر، شکاف ایجاد می کند. در ادامه نتیجه برخی از تحقیقات مرتبط با تعیین هدف آورده شده که دید خوبی برای هدف گذاری ارائه می دهد:

  • هدف گذاری در تیم های کاری

با توجه به رشد روز افزون ساختار تیم محور در سازمان ها و ادارات، تحقیق در زمینه نحوه هدف گذاری تیم ها ضروری است. نتیجه تحقیقات سال ۲۰۰۰ ( توسط کوزلوفسکی و کلین) و ۲۰۱۳(لاک و لاتام) نشان داد که ساختار تنظیم هدف در تیم ها بسیار متفاوت است. تاثیر اهداف فردی روی اهداف تیمی را نمی توان نادیده گرفت.

در ساختارهای مبتنی بر تیم ، افراد برای تحقق هدف تیم باید در تعامل بین فردی و فرآیندهای مختلف دیگر شرکت کنند. (Kristof-Brown & Stevens)

تیم تحقیقاتی روی چگونگی تاثیر تسلط تیم بر روی عملکرد افراد تحقیقاتی را انجام داد. یافته های آماری نشان دهنده آنست که توافق در مورد اهداف( بدون در نظر گرفتن بزرگی یا کوچکی هدف) موجب افزایش رضایت فردی و مشارکت افراد در تیم خواهد شد.

  • هدف گذاری در تیم های مجازی

گروه های کاری که اعضای آن به صورت فیزیکی و حضوری در ارتباط نیستند، طراحی تعاملی باعث ترغیب بیشتر افراد می شود. برای اینکه الگوهای ذهنی افراد به هم نزدیک شود لازم است تا تعدادی اهداف واسطه ای علاوه بر اهداف نهایی در نظر گرفته شود. وضوح بیان این اهداف موجب بهبود فردی و عملکرد بهتر گروه های مجازی خواهد شد. (Kaiser, Tuller, & McKowen, 2000)

برای پیشبرد اهداف گروه های مجازی باید کسی مسئولیت به اشتراک گذاری اطلاعات را بر عهده بگیرد. در واقع با تعیین ” سر پرست” یا مدیر می توان اطلاعات هدفمند را در اختیار اعضای گروه قرار داد. وظیفه فردی که سرپرستی تیم مجازی را بر عهده دارد اینست که سهم اعضای تیم یا گروه های تیمی را در پیشبرد اهداف کلی مشخص کند. این فرد می تواند تلاش های اعضای تیم را با یکدیگر هماهنگ کند (. Research by Powell, et al) 2004

  • اهداف و آکادمی

تعیین اهداف آموزشی در آموزشگاه ها موجب می شود که یادگیرنده ها درک کاملی از آنچه باید انجام شود، داشته باشند. همین امر دستیابی به هدف را سهل الوصول تر می کند. (Hattie & Timperly, 2007)

تعیین هدف موجب می شود تا انگیزه یادگیری بیشتر شود. با ارزش گذاری بر مبنای هدف ایجاد انگیزه تحصیلی بیشتر شده و یاد گیرنده ها را درگیر می کند. به خصوص در آموزش کودکان هدف گذاری و تفیهم هدف به یادگیرنده ها موجب تلاش بیشتر برای دستیابی به عملکرد بهتر خواهد شد.

ارزش گذاری یک هدف شرط لازم برای ایجاد انگیزه در یاد گیرنده هاست. دانش آموزان و دانشجویان با اطلاع از هدف برنامه های علمی خود را تنظیم می کنند. این امر روی پیشرفت تحصیلی نهایی تاثیر می گذارد. (Zimmerman, 2008)

  • توانبخشی عصبی( Neurological rehabilitation )

در سال ۲۰۰۶ تحقیقاتی روی بیماران مبتلا به اختلالات عصبی انجام شد. در این بررسی روی موضوعات پایه گذار تجارب فردی در تعیین هدف، تمرکز شده است. یافته ها حاکی از آن است که در مراقبت های بهداشتی –توانبخشی ضرورت دارد تا بیماران از آنچه که باید انجام دهند، اطلاع داشته باشند. در واقع چنانچه از قبل به بیمار در مورد انتظارات توضیح داده شود، به طر معناداری فعالیت هدفمند تری انجام می شود.

  • هدف گذاری در فیزیوتراپی

هدف گذاری و تنظیم هدف در همه آحاد زندگی انجام می شود از این رو تحقیقاتی در مورد انجام تمرینات فیزیوتراپی به روش های سنتی انجام شده است. جالب توجه اینکه مشارکت فعال بیمار در فرایند هدفمند بسیار بیشتر است. به این معنا که برای اخذ نتایج بهتر می توان بیمار را در شکل گیری اهداف مشارکت داد. Cott & Finch 1991)

اهداف تیمی کدام است؟

چگونه تنظیم هدف و هدف گذاری کنیم؟

هنگامی که هدف به درستی انتخاب شود و هدف گذاری نیز به طور موثر انجام شود، تاثیر زیادی در موفقیت دارد. اهداف متمرکز و رفتار مرتبط با هدف، دو قطب مهم در انجام وظایف هستند. ماینر (۲۰۰۵) می گوید تعیین اهداف این ۳ گزاره اساسی را در پی دارد:

  1. اهداف از طریق افزایش انگیزه، دشواری را کم می کند و موجب افزایش بهره وری  افراد می شود.
  2. اهداف در گذر زمان موجب می شود تا افراد انگیزه انجام فعالیت های زیادی را داشته باشند.
  3. اهداف توجه مردم را به رفتارهای مرتبط سوق می دهد. تعیین هدف فرد را از رفتارهایی که برای دستیابی به هدف بی ربط یا مضر است ، دور می کند.

 اهداف خاص و چالش برانگیز منجر به عملکرد بالاتر می شوند.

طبق نتایج تحقیقات لاک و لاتام (۱۹۹۰) استراتژی های هدف گذاری به دلایل زیر موثرتر عمل می کنند:

۱-اهداف خاص و چالش برانگیز با خودکارآمدی بالاتر (با تکیه بر توانایی و مهارت فردی) همراه است.

۲-فرد هدفمند نیاز به عملکرد بالاتر و تلاش بیشتری برای ایجاد احساس رضایت دارد.

۳-اهداف خاص از نظر عملکردی دارای ابهامات کمتری است.

۴-اهداف چالش برانگیز بیشتر به نتایجی منجر می شوند که برای فرد ارزش قائل هستند.

۵-افراد در فعالیت های هدف مدار به ادامه کار برای مدت طولانی تر تشویق می کنند.

۶-هرچه هدف خاص تر و چالش برانگیز تر باشد ، توجه بیشتر فرد به آن بیشتر می شود ، اغلب از مهارتهایی استفاده می شود که قبلاً استفاده نشده اند.

۷-اهداف چالش برانگیز افراد را به جستجوی استراتژی های بهتر و برنامه ریزی در آینده ترغیب می کنند.

معایب تنظیم هدف چیست؟

بدون تردید مزایای تنظیم هدف بسیار فراوان است اما در صورت استفاده نامناسب، این پروسه می تواند اشکالاتی را به وجود آورد. اغلب معایب تنظیم هدف ناشی از اشتباه در هدف گذاری است که گاه به جای حل مشکلات موجب بروز مشکلات بیشتری نیز می شود. به عنوان مثال:

اگر اهداف با تهدید به پیامدهای منفی استفاده شوند ، استرس و اضطراب می تواند افزایش یابد (Locke, 1996)

هنگامی که بین دو یا چند هدف اختلاف نظر وجود دارد ، عملکرد با توجه به هر هدف ممکن است تضعیف شود (Locke, Smith, Erez, Chah, & Shaffer, 1994).

تنظیم هدف می تواند ابزاری مفید برای افزایش علاقه به یک کار باشد. اما اگر هدفی دلخواه یا غیرقابل دستیابی تلقی شود ، ممکن است نارضایتی و عملکرد ضعیف حاصل شود. اگر اهداف دشوار و بدون کیفیت مناسب تعیین شود ، نتایج حاصله به ضررتان خواهد بود(. (Latham & Locke, 2006).

تعیین هدف در هدف گذاریتعیین هدف در هدف گذاری

در محیط های کاری چنانچه فشار زیادی برای دستیابی به هدف در بازه زمانی مشخص، اعمال شود منجر به ناهنجاری و عملکرد کاملا معکوس خواهد شد. مانند هر ابزار مدیریتی دیگر برای دستیابی به هدف نیاز به بهترین عملکرد و قضاوت مدیریتی صحیح است. (Latham & Locke, 1979).

هنگامی که کارها از نظر ماهیت پیچیده هستند ، بسیار مهم است که دستورالعمل هدف کاملا واضح باشد و مهارتهای فرد به خوبی با هدف نهایی مطابقت داشته باشد. اگر مسیر رسیدن به هدف مشخص نباشد و فقدان تجربه قبلی مربوط به آن وجود داشته باشد ، افراد برای رسیدن به هدف خود مجبور می شوند استراتژی های جدیدی را کشف کنند. در این صورت احتمال اینکه در بعضی موارد این کار با موفقیت انجام می شود ولی قطعا در برخی موارد دیگر این استراتژی های جدید محکوم به شکست هستند. هر چه هدف خاص و دشوارتر باشد احتمال تغییر استراتژی های فردی و وجود اشتباه هم بیشتر است. (Locke, 1996).

نکته: اگر چه در شیوه تنظیم اهداف معایبی دیده می شود ولی همیشه می توان با پیش بینی و برنامه ریزی صحیح، مشکلات را برطرف و یا از ایجاد آن جلوگیری کرد.

هدف گذاری : چه مهارتهایی کسب کنیم؟

جالب است بدانید که برای رسیدن به هدف هیچ مانعی وجود ندارد. اگر هدف اصولی باشد و هدف گذاری به خوبی برنامه ریزی شود احتمال زیادی برای موفقیت وجود دارد. همیشه می توانید نقاط ضعف و عدم مهارت ها را ارتقا دهید. اگر به هدف نمی رسید حتما یک جای کار ایراد دارد برای موفقیت در تنظیم هدف باید مهارت هایی را کسب کنید در ادامه روی مهم ترین این موارد صحبت می کنیم:

برنامه ریزی Planning

کسب مهارت برنامه ریزی از موارد مهم در رسیدن به هدف تعیین شده است. اگر هدف مشخص باشد می بایست برای نیل به آن برنامه ریزی مشخصی داشته باشید. برنامه ریزی با کیفیت پایین بر عملکرد فرد تاثیر منفی می گذارد. برای دستیابی به هدف سازمانی باید فرایند دستیابی به هدف را با برنامه ریزی، یکپارچه و هماهنگ کرد. از طریق برنامه ریزی صحیح ، می توانیم تمرکز خود را بر وظیفه مورد نظر، قرار دهیم و علاوه بر این خود را از حواس پرتی های غیرمستقیم که می تواند ما را از رسیدن به هدف نهایی دور کند، حفظ کنیم.

خود انگیزشی Self-Motivation

بدون میل به رسیدن ، تلاش های ما برای تعیین هدف محکوم به شکست است. انگیزه رسیدن به یک هدف ، ما را ترغیب می کند تا تکنیک ها و مهارت های جدیدی را برای رسیدن به موفقیت ایجاد کنیم. در شرایط چالش برانگیزتر ، انگیزه ادامه کار یک عامل قدرتمند در رسیدن به هدف است. (Locke, 2001).

مدیریت زمان Time Management

کسب مهارت مدیریت زمان یک مهارت مفید در بسیاری از جنبه های زندگی، از جمله تعیین هدف است. اگر بازه زمانی مشخصی را برای دستیابی به یک هدف در نظر نگیریم به احتمال زیاد شکست خواهیم خورد. اهداف تا ابد منتظر نمی مانند فرصت ها از دست می روند و خیلی زود متوجه متوجه می شویم که فرصت ها از دست رفته است. مدیریت زمان از مهارت هایی است که کل فرایند زندگی شخصی و کاری را تحت تاثیر قرار می دهد.

زمانی که ما برای برنامه ریزی اهداف خود اختصاص می دهیم مستقیماً بر عملکرد و وظیفه تأثیر می گذارد . هرچه مدت زمان بیشتری در مرحله برنامه ریزی صرف شود ، احتمال موفقیت ما بیشتر است (Smith, Locke, & Barry, 1990).

انعطاف پذیری Flexibility

گاهی نمی توان کاملا مطابق با برنامه ریزی پیش رفت. توانایی انطباق در موقعیت های دشوار لازمه موفقیت و رسیدن به هدف است. افراد منعطف تر در برخودر با موانع عقب نشینی نمی کنند و با تلاش بیشتر از مسیر دیگری روی هدف تمرکز می کنند. هدف گذاری نیازمند داشتن روحیه انعطاف پذیری و تطابق با شرایط است.

خودتنظیمی Self-regulation

همه افراد برای ارتقاء اهداف شخصی و اجتماعی خود نیاز به تنظیم و مدیریت احساسات خود دارند. با داشتن هوش هیجانی توسعه یافته ، توانایی در نظر گرفتن و توصیف مؤثر اهداف، روحیه انگیزشی افزایش می یابد و افراد به صورت خودکار آماده پذیرش در مسیر هدف هستند (Mayer, 2004).

تعهد و تمرکز Commitment and Focus

اگر ما به اهداف خود پایبند نباشیم ، تعیین هدف کار نخواهد کرد . ضروری است که اهداف در سطح شخصی مهم و مرتبط باشند ، و بدانیم که ما قادر به دستیابی یا حداقل پیشرفت اساسی در رسیدن به یک هدف هستیم. (Locke, 2001)

تنظیم هدف موثر

تنظیم اهداف در چه مواردی ضروری است؟

به طور کلی انسان هدفمند در همه مراحل زندگی اهداف مشخصی را از قبل تعیین کرده است. لازم است تا در زمینه های مختلف مربوط به تعیین هدف، کار شود تا نتیجه نهایی همانی باشد که از قبل در نظر داشتیم.

صرف نظر از نوع هدف، در همه موارد لازم است تا این موارد در نظر گرفته شود:

هدف گذاری بر اساس عملکرد و تسلط

نظریه پردازان برای دستیابی به موفقیت، دو نوع اهداف دستیابی را مشخص کرده اند.

  • اهداف تسلط: اهداف دستیابی به تسلط بر پیشرفت مهارت ها
  • اهداف عملکرد: اهداف دستیابی به عملکرد با تمرکز بر نمایش توانایی
    (Ames & Archer، ۱۹۸۸)

اهداف تسلط ، تلاش برای بهبودی است و فرد را تشویق به انجام بهترین عملکرد می کند. در این ایده موانع اصلا مانع نیستند بلکه نشانه ای از نیاز به یادگیری مهارت های بیشتر تلقی می شوند. در این نوع اهداف، افراد با تلاش بیشتر به دنبال راهکارهای جایگزین و بهبود مهارت های خود هستند.

اهداف عملکرد،صلاحیت وظیفه را نسبت به دیگران تعریف و ارزیابی می کنند. اهداف عملکرد نتایج را به توانایی یا عدم توانایی نسبت می دهند. مشکلات موجود به عنوان نشانه ای از کمبود توانایی در نظر گرفته می شود.

اهداف عملکردی ممکن است احساس اضطراب ایجاد کرده و تاثیر منفی بر روی عملکرد شخص داشته باشند! در حالی که اهداف تسلط در ارتباط با ارزیابی خود و بهبود مداوم مهارت های فردی است. این نشان می دهد که اهداف تسلط می توانند تأثیر مثبتی بر انگیزه و به نوبه خود دستیابی به اهداف بگذارد.

در این مورد نظرات متفاوتی وجود دارد و نمی شود به صورت سیاه و سفید مطلق به موضوع نگاه کرد. طبق تحقیقات انجام شده به نظر می رسد اهداف تسلط برای افرادی که دارای انگیزه کمتری هستند، مناسب باشد. در حالی که اهداف عملکرد باعث کاهش علاقه آنها به یک کار و منجر به کارایی ضعیف می شوند. نقش انگیزه در دستیابی به اهداف بسیار حیاتی است.

جوانمردی Prosociality

بخش عمده ای از تحقیقات موجود با الهام از نظریه هدف دستیابی به کار با دانشگاه متمرکز شده است. یک تحقیق جداگانه نشان می دهد که تعیین هدف نه تنها به درک عمیق تر از پیشرفت کمک می کند ، بلکه تحت تأثیر دنیای بین فردی نیز قرار می گیرد. پذیرش و احترام همسالان به طور قابل توجهی در نحوه انتخاب و بیان اهداف تأثیر می گذارد. (Covington, 2000).

ارزش خود

Covington (1992) حدس زده که اهداف دستیابی اتخاذ شده در یک مقطع آموزشی ، اعم از تسلط محور یا عملکرد گرا ، نشان دهنده تلاش برای ایجاد و حفظ احساس ارزش و تعلق در جامعه مودر نظر است. در حقیقت افراد بر اساس توانایی ها و میزان دستیابی به اهداف، شایستگی خود را نشان می دهند. ترس از عدم موفقیت می تواند نتایج منفی به همراه داشته باشد. برای مثال نمرات دانش آموزان اغلب معیاری برای سنجش ارزش خود در مقایسه با دیگر دانش آموزان است.

رویکرد در مقابل اجتناب

در حالی که اغلب نظریه پردازان دو جهت گیری هدف اصلی (تسلط و عملکرد) را مطرح می کنند نظریه جالب دیگری از سوی( Elliot & Harackiewicz 1996) مطرح شده است. هنگام تعیین اهداف ، افراد ممکن است آرزو داشته باشند که صلاحیت خود را بدست آورند یا برای جلوگیری از بی کفایتی تلاش کنند. این رویکرد به صورت مستقل و بدون جهت گیری و ترس از قضاوت دیگران انجام می شود.

هدف گذاری اصولی هدف گذاری و تنظیم اهداف بر اساس بازه زمانی

۳ دسته مفید برای تعیین اهداف سالم

در یک تقسیم بندی ساده می توان اهداف را در ۳ گروه متفاوت قرار داد. به این ترتیب تمرکز روی قسمت های خاص بیشتر می شود.تقسیم بندی سه گانه هدف گذاری برای اهداف منطقی و اصولی در نظر گرفته شده و اهدافی که از اساس نادرست باشند در این تقسیم بندی جایی ندارد. به طور کلی همه اهداف را می توان در یکی از این گروه ها جای داد:

الف- اهداف زمانی Time Goals

به صورت ایده آل دستیابی به هدف زمان بر است. از لحاظ زمان اهداف کوتاه مدت یا بلند مدت هستند

  • اهداف کوتاه مدت: زمان دستیابی به این اهداف نسبتا کوتاه تر است.
  • اهداف بلند مدت: زمان دستیابی به این اهداف نستا طولانی تر است.

در واقع هیچ زمان مشخصی برای این اهداف وجود ندارد و نمی توان گفت چه بازه زمانی طولانی و چه مدت کوتاه محسوب می شود. شاید یک هدف کوتاه مدت تنها به چند روز زمان نیاز داشته باشد یا یک ماه یا بیشتر. در مورد اهداف بلند مدت هم وضع به همین صورت است. معیار زمانی اهداف بلند مدت به هدف بستگی دارد. برخی از اهداف بلند مدت در بازه زمانی ۲۰ ساله قابل دستیابی هستند.

ب-اهداف متمرکز Focus Goals

گاهی هدف بسیار بزرگ است و همه توجه و تمرکز روی آن قرار دارد. این اهداف همه بخش های زندگی را تحت تاثیر قرار می دهند. برای رسیدن به این اهداف لازم است تا تغییراتی در زندگی ایجاد کرد و مهارت های زیادی به دست آورد. Focus Goals از لحاظ زمانی از اهداف بلند مدت هستند.

برای مثال اگر قصد نوشتن یک کتاب را داشته باشید و هدف نگارش و چاپ کتاب باشد باید زمان زیادی را برایش در نظر بگیرید. برای نوشتن این کتاب نیاز به تحقیق و پژوهش دارید و شاید مجبور شوید وضعیت شغلی خود را مطابق با این هدف تنظیم کنید. کاهش ساعات کاری به منظور اختصاص زمان بیشتر برای تحقیقات یکی از مواردی است که زندگی تان را تحت تاثیر قرار می دهد.

ج-اهداف مبتنی بر موضوع Topic-Based Goals

این اهداف بیشتر جنبه شخصی، شغلی یا مالی دارند. شاید در برهه ای از زندگی تمرکز روی این موضوع برای فرد اهمیت زیادی داشته باشد. به طور معمول اهداف موضوع مدار تنها برای خود شخص دارای اهمیت هستند ولی روی جنبه های دیگر زندگی هم تاثیر می گذارند. به این مثال ها توجه کنید:

  • کاهش کلسترول به این اندازه در عرض ۶ ماه
  • پس انداز فلان مقدار تا پایان سال ۹۹

صرف نظر از مقوله زمان، تمرکز و موضوع همه اهداف در دو گروه کوتاه مدت یا بلند مدت قرار می گیرند. برای مثال یک هدف مالی کوتاه مدت می تواند مربوط به پس انداز بخشی از درآمد تا پایان سال باشد. اما یک هدف تمرکزی شخصی در گروه بلند مدت قرار گیرد برای مثال عضویت در تیم ملی کشور.

هدف گذاری روی اهداف بلند مدتاصول هدف گذاری و تنظیم اهداف واقعی

طرح کلی برای تنظیم اهداف شخصی

تنظیم هدف شخصی نیازمند تلاش های شخصی است اگر قطعا می دانید که چه هدفی دارید می بایست برای رسیدن به آن از تلاش دست برندارید! در ادامه یک طرح کلی برای تعیین هدف و هدف گذاری شخصی جهت راهنمایی آورده شده است:

سه هدف تعیین کنید

جهت دوری از احسساسات منفی ناشی از شکست روی سه هدف برنامه ریزی کنید. شوق رسیدن به هدف وسوسه انگیز است و می خواهید هر چه زودتر به آن برسید ولی در این مسیر موانعی هم وجود دارد. وقتی بیش از یک هدف داشته باشید به سادگی با رسیدن به موانع، نومید و افسرده نمی شوید و هدف دیگری را دنبال می کنید. در واقع تک بعدی بودن و ذهن را بسته نگاه داشتن نمی تواند هیچ کمکی کند.

سعی کنید اهداف طولانی تر و چالش برانگیزتری را مبتنی بر توانایی تان تعیین کنید. این اهداف نباید خیلی رویایی و خارج از توان تان باشد. یادتان باشد که به طور دائم اهداف را بررسی و تجزیه تحلیل کنید. با توجه به هدف در پایان هر روز یا هفتگی، پیشرفت خود را ارزیابی کنید. اهداف را مکتوب بنویسید و ارزیابی ها را نیز در دفتر برنامه روزانه یادداشت کنید

روی اهداف کوتاه مدت متمرکز شوید

در ابتدا از اهداف کوتاه مدت و واقع بینانه تری شروع کنید. همین ابتدای کار یک هدف بلند مدت و بسیار دشوار می تواند همه انرژی تان را بگیرد. اهداف کوتاه مدت ساده تر این فرصت را فراهم می کنند که از دستیابی به آن احساس خوبی داشته باشید. هدف گذاری روی اهداف کوتاه مدت و واقعی بسیار ساده تر است.

برای مثال:

هدف: یادگیری پخت کیک شکلاتی تا پایان هفته آینده

برای رسیدن به این هدف فرصت های آزمون و خطا یا کسب تجربه زیادی دارید!. پس از رسیدن به این هدف، شوق دستیلبی به هدف بعدی بسیار بیشتر می شود.

روی اهداف مثبت هدف گذاری کنید

  • اهداف منفی: می خواهم تا پایان ماه عادت خوردن فست فود را ترک کنم.
  • اهداف مثبت: می خواهم تا پایان ماه رژیم غذایی سالم را برای سلامتی وارد زندگی کنم.

انگیزه بیشترین نقش را در رسیدن به اهداف دارد. در اهداف منفی، انگیزه اولیه هم از موضوعی منفی شروع شده. مفاهیم منفی منجر به انتقاد از خود شده و فرد را از بی انگیزه و بی اشتیاق می کند. در صورتی که حتی اگر نتوانید به هدف مثبت دست یابید هم، این موضوع را امری عادی تلقی می کنید و دوباره تلاش خواهید کرد.

 

این مطلب ادامه دارد……..