ایجاد اعتماد در کوچینگ و تاثیر آن در جلسات
به عنوان یک کوچ تازهکار، ورود به مسیر کوچینگ تحولآفرین، تجربهای هیجانانگیز و عمیقاً رضایتبخش است.
در کوچینگ تحولآفرین، هدف این نیست که مربی راهحلهای آماده به شما بدهد. بلکه او شما را راهنمایی میکند تا خودتان با خودشناسی، مسیر درست را پیدا کنید و متوجه شوید چه چیزی برای شما بهتر است. این تغییرات، عمیق و ماندگار هستند.
اما برای اینکه این راهنمایی مؤثر باشد، یک چیز خیلی مهم لازم است: اعتماد.
بدون اعتماد، حتی ماهرانهترین پرسشگری یا زیرکانهترین مشاهدات نیز بیاثر خواهند بود. اعتماد و همدلی، شالودهای را تشکیل میدهند که کوچینگ تحولآفرین بر آن بنا شده است.
اعتماد و همدلی باعث میشوند فضایی امن ایجاد شود که شما بتوانید آزادانه دربارهٔ باورهای محدودکننده (چیزهایی که جلوی پیشرفت شما را میگیرند)، قصههای قدیمی (روایتهایی که همیشه دربارهٔ خودتان یا زندگیتان داشتهاید) و مشکلات عاطفی عمیق خود صحبت کنید. برای این کار، شما باید کمی آسیبپذیر باشید و شجاعت به خرج دهید.
درک اعتماد در کوچینگ: فراتر از صرف راحتی
اغلب در کوچینگ از اعتماد صحبت میشود، اما نقش آن در کوچینگ تحولآفرین به طور ویژهای حیاتیتر از آن چیزی است که تصور میشود.
کوچینگ تحولآفرین فقط به دنبال تغییر رفتارهای ظاهری شما نیست. هدف آن تغییر عمیقتر است؛ یعنی تغییر در طرز فکر شما، کنار گذاشتن عادتهای قدیمی و ریشهدار، و بررسی احساساتی که ممکن است سالها پنهان کرده باشید.
بیشتر بدانید: مدرک کوچینگ چیست؟ و چه مراحلی دارد
برای اینکه بتوانید چنین کار عمیقی را انجام دهید، باید در طول ارتباط با کوچ احساس امنیت کنید؛ هم از نظر احساسی و هم از نظر فکری.
در کوچینگ معمولی، اعتماد با کارهایی مثل وقتشناسی کوچ، عمل به قولهایش و حفظ رازهای شما ایجاد میشود. این موارد در کوچینگ تحولآفرین هم مهم هستند، اما کافی نیستند.
در کوچینگ تحولآفرین، شما نیاز دارید در محیطی قرار بگیرید که واقعاً احساس کنید توسط کوچ درک شده و دیده میشوید. یعنی کوچ باید بدون قضاوت به حرفهای شما گوش دهد تا شما بتوانید آزادانه و بدون ترس، خودتان را کشف کنید.
این نوع اعتماد به شما اجازه میدهد که آسیبپذیر باشید، یعنی بتوانید نقاط ضعف، ترسها، نگرانیها و حتی تضادهای درونی خود را بدون ترس از قضاوت بیان کنید. وقتی چنین سطحی از اعتماد وجود داشته باشد، تغییرات عمیق و پایداری در شما اتفاق میافتد. به این ترتیب، رابطه کوچینگ دیگر فقط یک معامله ساده نیست، بلکه به یک مشارکت تبدیل میشود که در آن شما و کوچ با هم برای رسیدن به اهدافتان تلاش میکنید.
قدرت حضور و گوش دادن فعال در ایجاد اعتماد در کوچینگ
ارتباط موثر با دیگران، مخصوصاً در جایگاه یک مربی (کوچ)، از یک اصل بسیار مهم شروع میشود: حضور کامل. حضور کامل یعنی اینکه شما تمام توجه خود را به فردی که با او صحبت میکنید، معطوف کنید.
گاهی اوقات، وقتی یک مربی تازه کار است، ممکن است حواسش پرت شود و به این فکر کند که سوال بعدی چه باشد، یا طرف مقابل چه جوابی خواهد داد، یا حرفهایش را چطور تحلیل کند. درست است که این مهارتها مهم هستند، اما نباید باعث شوند که شما در لحظه حال نباشید و تمام توجهتان را از دست بدهید.
حضور کامل در مربیگری به این معنی است که شما بدون هیچ حواسپرتی یا برنامه از پیش تعیینشدهای، کاملاً درگیر صحبت با مراجعهکننده خود باشید. یعنی تمام وجود شما – از نظر فکری، احساسی و ارتباطی – در گفتگو حضور داشته باشد. در چنین شرایطی افراد معمولاً متوجه میشوند که شما واقعاً به آنها گوش میدهید یا فقط یک سری مراحل را دنبال میکنید. در همین لحظات است که حضور کامل شما حس میشود و باعث اعتماد عمیقتر بین شما و طرف مقابل میشود.
گوش دادن فعال بخش مهمی از حضور کامل است. گوش دادن فعال فقط شنیدن کلماتی که گفته میشود نیست، بلکه شامل توجه به لحن صدا، زبان بدن و حتی چیزهایی که گفته نمیشود نیز میشود. گوش دادن فعال یعنی اینکه شما با احساسات پنهان در گفتگو هماهنگ شوید و درک خود را به گونهای نشان دهید که به مراجعهکننده کمک کند عمیقاً احساس کند که حرفهایش شنیده شده است.
اصالت و شفافیت: واقعی بودن در فضای کوچینگ
یکی از عوامل کلیدی برای ایجاد اعتماد در کوچینگ، اصالت است.
اصالت یعنی اینکه کوچ خودش باشد و تظاهر نکند که همه چیز را میداند یا بینقص است. گاهی کوچها ممکن است فکر کنند باید خودشان را “متخصص مطلق” نشان دهند، اما در کوچینگ واقعی، این مراجعهکننده است که متخصص زندگی خودش است. وقتی یک کوچ، خودش و ضعفهایش را قبول میکند و نشان میدهد که در حال یادگیری است، مراجعهکننده بیشتر به او اعتماد میکند و احساس امنیت بیشتری دارد. یعنی اگر کوچ خود واقعیاش را نشان دهد و وانمود نکند که کامل است، مراجعهکننده راحتتر میتواند با او ارتباط برقرار کند.
بیشتر بدانید: اجایل کوچینگ چیست و چه کاربردی دارد؟
شفافیت هم به همان اندازه اهمیت دارد. شفافیت یعنی اینکه کوچ از همان ابتدا همه چیز را روشن و واضح توضیح دهد. برای مثال، سبک کوچینگ خودش، قوانین و انتظاراتی که از مراجع دارد را به او بگوید. این کار باعث میشود ابهامی وجود نداشته باشد و مراجعهکننده به روند کوچینگ اعتماد کند. همچنین، شفافیت به این معنی است که کوچ اگر چیزی را نمیداند یا روشی جواب نداده است، آن را صادقانه بگوید. این صداقت، خیلی بیشتر از تظاهر به دانستن همه چیز، اعتماد ایجاد میکند.
اصالت در عمل: چگونه اصیل باشیم
- صادق بودن درباره مسیر خود: اگر یک کوچ تازهکار است، میتواند این را به مراجعهکنندهاش بگوید. این کار حتی میتواند به مراجعهکننده کمک کند تا او هم رشد و یادگیری خودش را بپذیرد.
- پذیرش اشتباهات: اگر کوچی متوجه شد که روشی که استفاده کرده، برای مراجعهکننده مناسب نبوده، بهتر است این را به او بگوید. این کار باعث میشود همکاری بین کوچ و مراجعهکننده قویتر شود و اعتماد دوطرفه به وجود آید.
حفظ و تعیین مرزها برای ایجاد اعتماد در جلسات کوچینگ
مثل هر رابطهای، در کوچینگ هم برای اینکه اعتماد شکل بگیرد، باید محدودیتها و قوانین مشخصی وجود داشته باشد. این مرزها باعث میشوند که رابطه حرفهای باقی بماند و مراجع احساس امنیت کند. اگر مرزها مشخص نباشند، ممکن است مراجعهکننده سردرگم شود یا اعتمادش را از دست بدهد.
مرزها در کوچینگ مانند خطوط مشخصی هستند که به همه کمک میکنند تا بفهمند نقش و مسئولیت هر شخص چیست. این خطوط روشن میکنند که کوچینگ چه کاری انجام میدهد (و چه کاری انجام نمیدهد، مثلاً درمان نیست)، مراجعهکنندگان چه زمانی و چگونه میتوانند با کوچ در ارتباط باشند، و چگونه میتوان از پیچیدگیهایی مانند دوستی نزدیک با مراجعهکننده جلوگیری کرد.
وقتی این مرزها واضح باشند و به طور مداوم رعایت شوند، مراجعهکنندگان احساس امنیت و اعتماد بیشتری میکنند. آنها میدانند که چه انتظاری از این رابطه داشته باشند و به فضای حرفهای که کوچ ایجاد کرده، اطمینان میکنند. اما اگر مرزها نامشخص باشند، ممکن است سردرگمی، ناراحتی و از بین رفتن اعتماد به وجود آید.
تعیین مرزهای عملی
- تعریف نقش کوچینگ: برای تعیین مرزهای عملی، ابتدا باید نقش کوچینگ را به طور دقیق تعریف کنید. توضیح دهید که کوچینگ با درمان متفاوت است و مطمئن شوید که مراجع هدف و محدوده جلسات را درک میکند.
- ایجاد کانالهای ارتباطی ساختاریافته: همچنین، کانالهای ارتباطی مشخصی را تعیین کنید. مثلاً بگویید که مراجعهکنندگان میتوانند بین جلسات تنها برای چت کردن از تلفن همراه خود استفاده کنند، اما مجاز به استفاده از تماسهای تلفنی ناگهانی نیستند، مگر اینکه از قبل هماهنگ شده باشد. این کار به ایجاد یک رابطه شفاف و قابل اعتماد کمک میکند.
نتیجهگیری: اعتماد به عنوان سنگ بنای تغییر تحولآفرین
اعتماد، اساس و پایه ایجاد تغییرات عمیق در افراد است. وقتی شما به عنوان یک “کوچ” با یک نفر کار میکنید، ممکن است فکر کنید که مهمترین کار، بلد بودن تکنیکهای مختلف یا استفاده از ابزارهای خاص است. اما اعتماد و ارتباط خوب، از هر چیزی مهمتر هستند.
اگر کسی به شما اعتماد نکند، بعید است که حاضر باشد درباره مشکلاتش حرف بزند، الگوهای فکری قدیمی خود را بررسی کند، یا احساس کند که توانایی ایجاد تغییرات ماندگار را دارد.
بیشتر بدانید: معرفی کتاب های کوچینگ
برای اینکه اعتماد ایجاد شود، باید حضور فعال داشته باشید (یعنی تمام حواستان به فرد باشد)، صادق باشید، مرزهای مشخصی تعیین کنید (یعنی بدانید چه کارهایی را انجام میدهید و چه کارهایی را نه)، و پذیرا باشید. این کارها باعث میشوند فضایی امن و راحت ایجاد شود که در آن فرد بتواند خودش را تغییر دهد.
مهم است که بدانید چه چیزهایی ممکن است مانع ایجاد اعتماد شوند و چطور میتوان بر آنها غلبه کرد. اگر رفتارتان ثابت نباشد، اگر در فرآیند کوچینگ عجله کنید، یا اگر همدلی نداشته باشید، ممکن است اعتماد از بین برود. اما با آگاهی از این چالشها و تلاش برای رفع آنها، رابطه کوچینگ شما قوی و سالم باقی میماند.
اعتماد چیزی نیست که یک بار اتفاق بیفتد و تمام شود. بلکه یک فرآیند ادامه دار و پویا است که باید در طول کل رابطه کوچینگ آن را پرورش دهید. هر گفتوگو، هر کلمهای که به زبان میآورید، و حتی هر سکوتی، به ساخت این اعتماد کمک میکند.
به یاد داشته باشید که اعتماد با کارهای کوچک و مداوم ساخته میشود. اگر شما به عنوان یک کوچ، این جنبه مهم را در اولویت قرار دهید، میتوانید به افراد کمک کنید تا تغییرات عمیق و معناداری در زندگی خود ایجاد کنند.
دیدگاهتان را بنویسید